سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل نوشته ها
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
یکشنبه 86 شهریور 11 ساعت 1:22 عصرمحاسبه فاکتوریل

سلام دوستان

اگه یادتون باشه  یکی از دوستان برنامه ای داده بودند که بنویسم البته می خواستند بدونند که من در چه سطحی هستم. من هم برنامه رو می زارم تا ببینید و اشکالاتش رو بگید .

Grogram    faktoril;

Var

I,h : integer ;

A:array[1..201] of integer;

Begin

             For I := 1  to 201 do

             Readln (a[i]);

             H : = 0;

             For I := 1  to 201  do

             H : = a[i] * h ;

             Write ( "faktoril ="  h );

End.              

اگر مشکلی داشت بهم بگید .

خوش باشید.


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
پنج شنبه 86 شهریور 8 ساعت 6:8 عصریک برنامه

سلام

یکی از دوستان لطف کردن و یک برنامه ای رو گفتن که بنویسم و تو نوشتن این برنامه یه تاخیری افتاد و نشد به موقع جوابشون رو بدم . اول اینکه من ازشون عذر خواهی می کنم که کمی دیر شد . سعی می کنم تو اولین فرست این کار رو بکنم . و اما سوالی که پرسیدن این بود که (برنامه ای بنویسید که توانایی محاسبه فاکتوریل اعداد 1 تا 201 باشد.) اما در باره این سوال باید بگم که نگفته بودن که باچه برنامه ای براشون بنویسم و من هم سعی میکنم با استفاده از برنامه پاسکال جوابشون رو بدم .

و اما تنها مسئله ای که می مونه اینه که فکر کنم بعضی از دوستان نمی خوان برنامه نویسی کار کنند و یاد بگیرندباز هم می گم من برنامه نویسی رو تازه شروع کردم و می خوام تو این کار موفق بشم و به خاطر این می خوام تو وبلاگم در باره برنامه نویسی بحث کنم و می خوام بیشتر روش کار کنم .

خوش باشید .

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
چهارشنبه 86 مرداد 31 ساعت 12:40 عصرسلام بعد از مدتها

سلام دوستان

تو این مدتی که به وبلاگم سر نزدم و واقعا دلم برای وبلاگم تنگ شده بود . بعضی مواقع تنبلی به ادم زور می گه و ادم از بعضی کار هاش می مونه. البته تو این مدت بیکار بیکار نبودم ولی خوب یه مدت از وبلاگم دور بودم . می خوام یه تایپیک برنامه نویسی تو وبلاگم ایجاد کنم که همه استفاده کنن البته خود من برنامه نویسی رو تازه شروع کردم و می خوام پا به پای شما دوستان تو برنامه نویسی پیشرفت کنم . و از شما دوستای خوبم می خوام که اگه در این باره نظر یا پیشنهادی دارید برام یزارید. و این کار رو خیلی زود شروع می کنم .

خوش باشید .


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 86 تیر 26 ساعت 4:17 عصردردسر

سلام دوستان ، پس از دوندگی بسیار بلاخره تونستم ترم تابستانی بردارم البته با کلی دردسر که خدا نسیب کسی نکنه . نمی دونم چرا کارمندهای دانشگاه دوست دارن ادم رو مثل توپ از این اتاق به اون اتاق شوت کنن . دیروز از صبح ساعت 8 تا ساعت 4 بعد از ظهر با کلی شوت شدنها بلاخره من هم ثبت نام کردم . و امروز هم کلاس داشتم که استاد محترم تشریف نیورده بودن و ما رو کلی الاف کردن . بلاخره بد از چند روز تونستم بیام تو نت وکارهام رو بکنم . البته ثبت نام کردن من به این راحتی که می گم نیست من به خاطر یه نمره که می خواستم ببینم پاس شده یانه کلی از این و اون حرف شنیدم تقریبا نزدیک بود من رو بندازن بیرون خلاصه کلی خنده شده بود . که اخر مسئول رشته با کلی احترام برگشت گفت که برو دیگه نبینمت . من هم چون دیروز خیلی در خدمت ایشون بودم دلم براشون تنگ شده بود که باز امروز رفتم پیششون و باز هم با کلی احترام گفتن که نمره ها نیومده من هم از این همه محبت نمی دونستم چی کار کنم که در جا اب شدم . خلاصه امید وارم که هیچکس بلاهایی بر سر شما دوستان نیاد .

خوش یاشید

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
پنج شنبه 86 تیر 21 ساعت 12:26 عصردرد دل
سلام دوستان امتحانات هم تموم شد . منم هم منتظر م تا نتایج  رو اعلام کنن ولی خدایی اصلا انتظار نداشتم این طور برگها رو تصحیح کنن یا حداقل بد نمره بدن البته من تا حالاش هم ناراضی نیستم . اگه خودم خوب خوب می خوندم نمره هام از اینکه حالاگرفتم بهتر می شد . البته ناگفته نماند که بعضی ها هم بی تقصیر نبودن. راستش رو بخوایین تو این مدتی که ننوشتم یک سری اتفاقاتی برام افتاده که اصلا برام باور نکردنی بوده انگاری همش رو خواب دیدم . ولی نباید فراموش کنم که من دارم تو واقعیت زندگی می کنم همه این چیز هایی که برام اتفاق می افته همش تو واقعیت بوده . می دونی ادمهایی قبلا تو زندگی توی هر موضوعی که باشه اگه شکست بخورن سعی می کنن که دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنن ،‏سعی می کنن دفعه بعدبهتر فکر کنن  تا بهترین راه رو انتخاب کنن سعی می کنن تو موضوعی که براشون پیش اومده کمتر کسی رو اذیت کنن . من هم حالا همین احساس رو دارم همیشه سعی می کردم که هیچ وقت تو زندگیم اشتباه نکنم ولی خدا بد جور امتحانم کرد ، منی که با کلی غرور همیشه سعی می کردم که کاری نکنم که بعدا پشیمون بشم اما اشتباهی رو مرتکب شدم که حالا خیلی پشیمونم . می دونید پشیمونی خیلی بده اما بدترش اینه که ادم نتونه خودش رو بیرون بکشه ولی خدا رو صر هزار مرتبه شکر که حداقل این توانایی رو به من داده که بتونم خودم از پس مشکلاتم بر بیام . وحالا که دوباره اون موضوع برام تکرار شده واقعا نمی دونم باید چه کار بکنم چطور با این موضوع کنار بیام و چه طور برخورد کنم که درست باشه . به هر حال امید دارم همه دوستای خوبم همیشه تو زندگیشون موفق باشن .  
متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
دل نوشته ها
سعیده عسگری
فهرست موضوعی یادداشت ها
اطلاعات عمومی[15] . شعر[4] . برنامع نویسی[3] . تصاویر[3] .
لوگوی من
دل نوشته ها
لوگوی دوستان من






اشتراک در خبرنامه