سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل نوشته ها
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
پنج شنبه 86 خرداد 31 ساعت 6:56 عصرفریاد

اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ وقلب کوچیک من .

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست

دوستی مانند سیمان خیسی می مونه که هرچه بیشتر وایستی رفتنت سخت تر خواهد شد.

زندگی عشق است عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست که کنارش باشی عشق آنست که به یادش باشی.

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
یکشنبه 86 خرداد 13 ساعت 12:58 عصرزندگی...

برای لذت بردن از زندگی ، کافیه کمی احمق باشی . شکسپیر

*************************

تو را ای کاش می شد جستجو کرد تو را چون شاخه ای گل چید و بو کرد گل اشکی به بام چشم آویخت تو را مانند باران آرزو کرد

*************************

میدونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ . . لبخندی که بی اراده رو لبای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه :دوستت دارم

*************************

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

************************* 

چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ... پس اینو بدون از الان و تا همیشه

 

به بازار سیاه رفتم برای خریدن عشق ولی در ابتدای ورودم روی کاغذی خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قیمت نابودی پاک بازان.


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 86 خرداد 7 ساعت 12:10 عصرزیبا

آخر ای محبوب زیبا بعد از آن دیر آشنای آمدی خواندی برایم قصه تلخ جدایی مانده ام سر در گریبان بی تو در شبهای غمگین بی تو باشد همدم من یاد پیمانهای دیرین آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد اکنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت یکدم نمیرود از یادم چشمه های پر نور چشمت

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
شنبه 86 خرداد 5 ساعت 7:1 عصرآرزو

من دلم میخواهد ... خانه ای داشته باشم پر دوست ... کنج هر دیوارش ... دوستانم بـنشینند آرام ... گل بگو گل بشنو ... هر کسی میخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد ... شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست ... شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست ... بر درش برگ گلی میکوبم ... و به یادش با قلم سبز بهار ... مینویسم : ای یار خانه دوستی ما اینجاست ! ... تا که دیگر نگوید سهراب : خانه دوست کجاست ؟

*****************************

سعی کن کسی را دوست داشته باشی که قلب بزرگی داشته باشد تا برا جا کردن خودت توقلبش مجبور نشی خودت را کوچیک کنی

عشق زمان فراموش میشود وبا زمان عشق فراموش میشود

*****************************

تو را در روزگاری دوست دارم که نمی دانند عشق چیست!

****************************

شبی از پشت یک تنهایی نمناک تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای باغ قشنک ارزوهایت دعا کردم

****************************

خاطره های حبس در انتظار دیدن رو بریدن کافیه

به هر که دوست می داری بیاموزکه :عشق از زندگی کردن بهتر است.

تا عاشق می شی تموم می شه عاشقیت نمی دونم عیب از کیه؟

****************************

اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

*****************************

هرگز برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند عشق بین دو نفر این نیست که هر دو زیر باران خیس شوند. عشق ان است که یکی چتر شود برای دیگری...و دیگری هیچ گاه نفهمد که چرا خیس شد

گاه...یک لبخند، انقدر عمیق می شود که گریه می کنم گاه...یک نگاه، انچنان سنگین است، که چشمانم رهایش نمی کنند... گاه...یک سکوت، انقدرسنگین است، که جذبش می شوم و گاه یک عشق، انقدر ماندگار است که دچارش می شوم

*****************************

زندگی بدون عشق اینقدرخالیست که بعضی مواقع حتی زودتر از سکوت می شکند وتو ای کاش مرا می فهمیدی اماحالا که می روی قرارمیان ماهیچ ؛ ولی بگو به چه بهانه می روی

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 86 اردیبهشت 25 ساعت 1:37 عصرعشق چیست ؟

تا حدود زیادی کار رسیدگی به عشق را به شعرا ، فیلسوفان و روحانیون سپرده اند و از قرار معلوم دانشمندان از موضوع اجتناب می ورزند . بعضی عا عشق را تر هم انگیز ، خود فریبی ، آرامان گرایی پوچ ، توهمی غیر علمی می دانند . اما برخی آن را به عنوان واقعیت می پزیرند . در حالیکه گروه دیگری آن را ساختاری رویایی و رنگارنگ می بینند تا به زندگی بی معنا ما معنا یی ببخشد . بی تردید نمی توان با عشق به آسانی سروکله زد . در گیر شدن با آن مثل راه رفتن در جایی است که حتی فرشتگان از گام نهادن در آن هراسناکند ف، شاید ساختار واژه عشق است که اینهمه ترس بر می انگیزد . بر فرد فرد ما لازم است که پیش از درگیر شدن با عشق چیزی از آن بفهمیم ، که این کار آسانی نیست . اغلب وقتی کمی در باره آن فکر کنیم به نظرمان ممکن است . غیر ممکن برسد که مفهومی با آن وسعت معنا را نتوان محدود کرد. عشق در آن واحد هم هنگامه وجد و شعف است . هم مایه شادی ، هم حالت وارستگی ، هم عقلانی و هم غیر عقلانی است .

هر کس عشق را بگوه منحصر به فرد شخصی آموخته و می آموزد . انتظار از این آدم مفهوم آنرا وقتی شخصی دیگری کلام عشق می گوید بفهمد ، انتظار معجزه است . اگر کسی خطاب به دیگری بگوید ((من عاشق کیک سیب هستم )) منظورش کاملاً روشن است ، مفهومش این است که او طعم کیک سیب را دوست دارد . اما اگر همین آدم به دیگری بگوید (( من عاشق تو هستم )) این موضوع دیگری می شود . دلت می خواهد بپرسی (( چه منظوری داردی؟ آیا عاشق جشم من است ؟ یا عاشق ذهن من است ؟ آیا در این لحظه به خصوص مرا دوست دارد یا برای همیشه ؟)) و غیره .

گفتن ((دوستت دارم )) به یک دوست یا یک معشوق در این است که اگر به دوست بگویی دوستت دارم دقیقاً منظورت را درک می کند .))


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
پنج شنبه 86 اردیبهشت 13 ساعت 11:13 صبححرف های باحال

سلام ،‏می بخشید که تو این مدت چیزی ننوشتم . اما امروز حرف های باحال برای کسایی که می خوان برای عزیزاشون بفرستن .

 ببار ای ابر بهـــــــــــــــــار با دلم به هوای زلف یــار داد و بیداد از این روزگـــار ماه رو دادن به شبهای تار ای بـــــــــــارون بر کوه و دشت و هامون ببار ای بــــــــــــارون ببار ای ابر بهـــــــــــــــــار ببار ای بارون ببـــــــــــــار با دلم گریه کن خون ببار در شبهای تیره چون زلف یار بهر لیلی چو مجنون ببـــار ای بــــــــــــارون دلا خون شو خون ببـــــــــار بر کوه و دشت و هامون ببار به سرخی لبهای سرخ یــار به یاد عاشقای این دیـــــــار

  *****************************************

 کــاش می شد لحظه ها را تازه کرد قـلـب را از عـشـقـها دیـــوانـــه کـرد کـاش می شـد دست در دسـتـان هم درد و غـم را خـــارج از ایـــن خـــانه کـرد کـــاش می شـد عشق را معنـا کنیم بـعـد آن هـــر زمــان نجـــوا کـنـیـم کاش می شد در حیــاط خـانـه مان باغ را پر از گــل میـنـا کنـی

 *****************************************

 آموخته ام... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام... که لبخند ارزانترین راهی است که میتوان توسط آن نگاه را وسعت داد

آموخته ام... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آن را انتخاب کنم

آموخته ام... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام... که فرصتها هیچ گاه از بین نمیروند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست رفته ما را تصاحب خواهد کرد

 ******************************************

 کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا تصمیم بگیرید که چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد

  ******************************************

 آینده متعلق به کسانی است که خواستار ان هستند از همین امروز تصمیم بگیرید هرچه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید سعی و سعادت دو واژه هماهنگ هستند

  *******************************************

به حساب بانکی شما ملیونها بوسه عشق واریز کردم شما می توانید بطور شبانه روزی از طریق مهر کارت برداشت نمائی

  *******************************************

بوسه اسم است...چون عمومی است بوسه فعل است...چون هم لازم است هم متعدی بوسه حرف تعجب است...چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند بوسه ضمیر است...چون از قید انسان خارج نیست بوسه حرف ربط است...چون 2 نفر را به هم متصل میکند

  *******************************************

نجوای خاموشی ام را معنا کن من مفهوم(( نگریستن)) و(( نه گریستن )) هستم من برای زورق کوچک خوشبختی ام یک دریا گریسته ام تا در گل نشیند نهنگ آرزوهایم. در پایین سد سکوتم سکوت نکنید تا مبادا سیلاب ویرانگر اندوهم جلگه سبز نگاهتان را فرو شوید موجی است سرکش اما نهان که آرامش ظاهرم را به صخره های سخت زمان خواهد کوبید تا طفل فرو خفته ی فریادم بیاموزد چگونه سر دهد سرود سبز(( نگریستن)) و(( نه گریستن)) را .

 

به امید عشقی که بشکفد

 


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

 

این حقیقتی است که در نهایت هر انسانی تنهاست .مفهوم تنها بودن وقتی حساستر می شود که ((تنها بودن)) را با ((تنهایی )) برابر بدانیم .البته این دو ، دو مقوله کاملا متفائت هستند . می توان تنها بود و هرگز احساس تنهایی نکر د و بر عکس می توان حتی در میان جمع بود و تنها بود . همه ما کم و بیش لحظات تنها بودن را تجربه کرده ایم ، لحظاتی که لزوماً و همیشه ترسناک نبوده اند . گاه بوده اند لحظاتی که تنها بودن را نه تها لازم ، بلکه مبارزه آمیز ، روشنگر و شادی بخش یافته ایم . گاه تنها بودن با خود نیازمند بوده ایم تا دوباره با خود به عمیق ترین معنا آشنا شویم . به زمان محتاج بوده ایم تا فکر کنیم و رشته های پاره شده را به هم ببافیم.

به نظر می رسد که بشتر آدمها می توانند با آگاهی از تنها بودن به عنوان یک مبارزه بی همتا مقابله کنند اما تنها بودن را به عنوان یک وضعیت دایم بر نمی گزینند . تنسان به حکم طبیعی خود موجودی اجتماعیست و پی برده که تنها یی را تا جایی بخواهد که بتواند هر آینه اراده کرد با دیگران بجوشد . او دریافتته که با هر رابطه عمیق به خود نزردکتر می شودو دیگران او را یادری می دهند تا نیروی شخصی افزون تری بیابد ، ان قدر تا بتواند امکان رویا رویی با تنها یی ا ش را پیدا کند . بنابراین ، انسان آگاهانه تلاش می کند تا به دیگران نزدیکتر شود و آنها را به خود نزدیکتر سازد . این کار را تا حد توان و تا جایی که مورد پذیرش قرار گیرد انجام می دهد . هر چه بیشتر بتواند خود را با هر چیز ، حتی با مرگ متحد و متفق سازذ ، کمتر از فکر انزوا و تنهایی هراسناک خواهد بود . به این دلایل است که انسان ازدواج را ، خانواده را ، اجتماعات گوناگون را آفرید .

ترس از تنها بودن و نبودن عشق در بشر آنقدر زیاد است که ممکن است برده این هراس گردیم ، اگر چنین شود ، با هر چه داریم ، حتی خود حقیقی خویش وداع می گوئیم تا به نیاز های دیگری پاسخگو باشیم و امیدوار که در این رابطه برای خویش مصاحبی نزدیک بجوئیم . ویلیام فالکنر در ((نخل های وحشی )) می گوید (( اگر قرار باشد میان درد و هیچ چیز یکی را بر گزینیم ، درد را انتخاب می کنیم )) . این کاری است که اغلب آدمها می کنند .

ما به دیگران محتاتجیم ، محتاجیم که دیگران را دوست بداریم و محتاجیم که دیگران دوستمان بدارند


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 86 اردیبهشت 3 ساعت 8:0 صبحعشق پدیده ای آموختنی است

 

روانشناس ها ، روان پزشکها ، جامعه شناس ها ، انسان شناسها و متخصصین تعلیم و تربیت در مطالعات و بررسی های بیشمارخود به این نتیجه رسیده اند که عشق واکنش آموختنی و احساسی فرا گرفتنی است  . اینکه انسان چگونه دوست داشتن را می آموزد مستقیماً با توانایی یاد گیری او و به آنهایی که در محیط زندگی به او تعلیم می دهند و با نوع گسترش و پیچیدگی فرهنگ او رابطه دارد .

واقعیتهای مربوط به تاثیر یادگیری بر رفتار به ظاهر مسلم می نماید ، اما وقتی پای عشق پیش می آید حکایت دیگری است . آنچه مسلم می نماید بر رفتار اکثریت آدم ها یا هیچ اثری ندارد و یا اگر داشته باشد ، بسیار نا چیز است . رفتار اغلب ما به کونه ای است که گویا عشق آموختنی نیست بلکه خصوصیتی است که در هرآدمی به خواب رفته و در انتظار است تا در یک زمان رمز آلود آگاهی از درون بشکفد و به سطح آید . بسیاری از آدمها همه عمر را به  انتظار رسیدن این زمان صبر می کنند .  این سان به نظر می آید که بشتر ما آدمها از روبرو شدن با این حقیقت مسلم خوداری می کنیم که عمر خویش را در جستجو عشق می گذرانیم ، می خواهیم در عشق زندگی کنیم و می میریم بی آنگه هر گز حقیقتاً آنرا کشف کرده باشیم .

در میان ما هستند کسانی که عشق را ساختار رمانتیک و ساده لوحانه در فرهنگ ما می دانند . جمعی دیگر ، غرق در حال و هوای شاعرانه ، عشق را همه چیز می دانند ، گروهی دیگر ، اسیر تعصبات مذهبی با تاکید به تو می گوید که خدا عشق را وابستگی شدید عاطفی و احساسی به یک انسان دیگر و خیلی چیز های دیگر قلمداد می کنند .

اما گاه آدمها یی را می یابیم که هرگز عشق را مورد سوال قرار نداده اند چه رسد به آنکه تعریفش کنند . اینان به هر پیشنهادی برای اندیشیدن به عشق شدیداً اعتراض دارند . به چشم آنها عشق موضوعی برای تعمق نسیت . عشق را باید آزمود ، باید تجربه کرد . البته واقعیتی است که همه این برداشتها تا اندازه ای درست هستند ، اما این گمان که هر یک از آنها بهترین یا کاملترین برای عشق است ، ساده اندیشی است . پس هر آدمی عشق را با توجه به محدودیتهای خود تجربه می کند و به نظر نمی رسد سردر گمی و نقایص ناشی از آن را به فقدان دانش خویش از عشق نسبت دهد .

- هیچ کس نمی تواند چیزی را که مالک نیست ببخشاید . برای بخشای عشق باید عشق داشته باشی .

- هیچ کس نم تواند آنچه را نمی فهمد به دیگری بیاموزد ، برای تعلیم دوست داشتن باید عشق را بفهمی .

- هیچ کس آنچه راکه نیاموخته نمی داند ، برای آموختن عشق باید در آن زندگی کنی .

- هیچ کس در مقام تعریف از چیزی که تشخیص نمی دهد بر نمی آید ، برای تشخیص عشق باید پذیرای آن باشی .

- اطمینان کردن توام با تردید را مفهومی نیست . برای اعتماد به عشق باید به آن مومن شوی .

- هیچ کس نمی تواند آنچه را به آن تن نمی دهد بپذیرد . برای تسلیم شدن به عشق باید در مقابل عشق ضربه پذیر باشی .

-هیچ کس نمی تواند آنچه که خود را وقف آن نکرده است بزید ( زندگی کند ) . برای وقف خود به عشق باید هر آینه در عشق رشد کنی .
متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
پنج شنبه 86 فروردین 30 ساعت 11:10 صبحعشق چیست ؟

عشق صبور و مهربان است ، عشق حسود و خود بین نیست ،‏ مغرور هم نیست ، عشق تلخ رفتار و خود دوست نیست ،‏عشق جایی برای آزار باقی نمی گذارد ،‏عشق خطاها رو بایگانی نمی کند ،‏ عشق از شر مسرور نیست . عشق با حقیقت دل شاد است . عشق هرگز از تلاش دست بر نمی دارد ، عشق ، ایمان ،‏ امید و شکیبایی از کف نمی دهد ، عشق شکست نا پذیر است ‍ ، ازلی است ... .

ایمان هست ،

                     امید هست ،

                                          عشق هست

                                                              اما والاترین همه عشق است


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
چهارشنبه 86 فروردین 29 ساعت 8:0 صبحمولانا

هر چه گویم عشق را شرح و  بیان                           چون بر عشق آیم خجل باشم از آن

گر چه تفسیر زبان   روش گرا  ست                          لیک عشق بی زبان روشن تر است

چون قلم اندر نوشتن   می شتافت                          چون به عشق آمد قلم برخورد شکافت

عقل در شرحش چو خردرگل نخفت                          شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت


متن فوق توسط: سعیده عسگری نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
دل نوشته ها
سعیده عسگری
فهرست موضوعی یادداشت ها
اطلاعات عمومی[15] . شعر[4] . برنامع نویسی[3] . تصاویر[3] .
لوگوی من
دل نوشته ها
لوگوی دوستان من






اشتراک در خبرنامه