سلام دوستان
عید سعید قربان رو به همه شما و همچنین شب یلدا که به بلند ترین شب معرفه تبریک می گم .
اما یه مسئله ای که چند روز فکر من رو مشغول کرده اینه ، چند روز پیش توی تلوزیون یک جانباز و ازاده صحبت می کرد و با اینکه بعد از 8 سال و اندی بعد از پیروزی انقلاب به ایران برگشته بود . ادامعه تحصیل می ده و کمتر از 10 سال دکترای ارتوپدی خودش رو می گیریه . واقعا این موضوع ادم رو به فکر وادار نمی کنه ؟ وقتی صحبت از جنگ و اسیر و شهید و ازاده می شه خیلی از ما ها می گیم که خوب اون موقعه اگه ما هم توی اون شرایط بودیم همین کار رو می کردیم یا اینکه می گیم (می خواست نره جنگ نکنه اسیر یا شهید نشه و...) و لی گاهی فکر های ما واقعا به انحراف کشیده می شن چرا این اتفاقات می افته؟
اگه کار اونها نبود من و شما نمی تونستیم اینجا باشیم ، معلوم نبود کجا بودیم چی کار می کردیم . ولی خوبه که گاهی اوقات ما به این چیز ها هم فکر کنیم . و همین طور چند تا شهید توی دانشگاه ما دفن کردن و اینجا وظیفه من و شما دانشجو چیه ؟ تا حالا فکر کردین ؟ پس فکر کنید منتظر نتیجه فکر ها تون هستم
سلام دوستان
چند روز پیش برای یکی از درس هام قرار شد در باره مطلبی به دلخواه ، هر کسی که در مورد موضوعی که دوست داره بیاد و ارائه بده که من هم در مورد وبلاگ که فکر کنم تقریبا همه دربارش اطلاع دارند ارائه بدم . بعد از اینکه من ارئه دادم و کارم تموم شد فکر می کردم الان که بچه ها سوالهای فنی بکنن ولی این طور نبود ، یه چیزی می گم شاید باورتون نشه خیلی از دانشجوها کامپیوتر که حداقلش تو اون کلاس بودن در باره وبلاگ چیزی نمی دونستن یا به خودشون این زحمت رو نمی دن که حتی در بارش بدونند وای باورتون نمی شه کلاس بهم ریخت اخر هم استاد برگشت گفت که همه باید ادرس وبلاگ هاشون رو برای من ایمیل کنن. این حرف استاد باعث شد که همه بچه ها از دست من شاکی بشن همه کلاس صداشون در اومده بود البته کسایی هم که جرعت این رو نداشتن به خودم بگن پشت سرم کلی بدو بیراه بگن .
ولی از یک جهت خوب شد من تا این حد فکر نمی کردم که بچه های کامپیوتر انقدر تنبل باشن یا اینکه خودشون رو به تنبلی بزنن نمی خوام به بچه های کامپیوتر توهین کنم نه ولی این یک واقعیته باید بچه های ما به خودشون بیان و از موقعیت هاشون خوب استفاده کنن البته به خودم هم می گم .
یک نکته ای دیگه هم که باید بگم اینه که خیلی از بچه های کامپیوتر فکر می کنن این جور چیز های وقت تلف کردنه و در اینده به دردشون نمی خوره پس برای چی باید یاد بگیرن .ولی فکر این رو نمی کنن که خیلی ها دارن تلاش خودشون رو می کنن تا شهروند الکترونیک داشته باشن تا بتونن به اهداف بزرگترشون برسن که این اهداف نه تنها برای خودشون مفیده بلکه برای بقیه دوستان هم این طور خواهد بود
و یک نکته قابل توجه هم برای بچه های کامپیوتر قرار شده یکسری کلاسهای آموزش وبلاگ توی دانشگاه بزاریم که من به همه بچه ها توصیه می کنم که حتما شرکت کنن .
سلام
گاهی ادم ها تو بعضی شرایط قرار می گیرند که نمی دونند چی کار کنند به قول خودمون سر دوراهی گیر می کنیم و تو تصمیم گیری دچار اشتباه می شن . این حالت گاهی برای همه ما پیش می یاد واقعا بد ترین لحظاتی هست که ادم داره ، خود من خیلی وقت ها سر دوراهی گیر می کنم و گاهی هم تو انتخابم اشتباه می کنم این خیلی بده از همه بدتر اینه که ادم نتونه از کسی هم مشورت بگیره ، می دونید دوست خوب داشتن نعمته گاهی ما دوست خوبی انتخاب نمی کنیم بعد تو کمک گرفتن ازشون هم دچار اشتباه می شیم یا ما رو دچار اشتباه می کنند ، پس اینجاست که ادم احساس تنها بودن می کنه ، بعضی موقعه ها هم دوست خوب داریم ولی چون تو موقعیت ما نیستن از سر دلسوزی بهمون کمک می کنن و باز هم ما رو دچار اشتباه می کنند . باز هم اینجا ادم بیشتر احساس تنها بودن می کنه . فکر کنم اگه یه روز کسی مثل من اتقدر احساس تنها بودن کنه تازه جای خالی یه دوست یا یه کسی که بخواد عاقلانه بهش کمک کنه رو احساس می کنه .
خوش باشید .
هر شغلی مدیریتی با توجه به نیازهای ذاتی خود به ارتباط مناسب میان آن شغل و ردههای بالا و پایین تر از خود نیاز دارد، اما شاید بتوان مدیریت IT را از لحاظ دارایی ویژگی خاصی دانست روابط یک مدیر IT با مدیران هم سطح یا مافوق خود مسئله ای است که می تواند به دلیل برداشت مختلف به انها از مسائل گوناگون در مقاطع زمانی بلند مدت تحت تاثیرات منفی قرار بگیرد یعنی با توجه به نوپا بودن صنعت IT نسبت به سایرعلوم مرتبط با فعالیت اکثر سازمتنها و شرکت ها بسیاری از مدیران دپارتمان ها و قسمت های دیگر انان ضمن اینکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با فناوری و سیستم های اطلاعاتی یا تجهیزات مربوط به آن سرو کار دارند ، از لحاظ نوع نگرش یا شیوه استفاده از آن ، با مدیر IT از سازمان دارای نوعی تفاوت دیدگاه می باشند . بخصوص در مورد پرژه های نرم افزاری ! حتما تا کنون شنیده اید که مثلا سر نوشت فلان پرژه IT به دلیل عدم توانایی نرم افزار در براورده نمودن نیاز های استفاده کنندگاه به شکست انجامیده است اما زمانی که به مراحل و شیوه انجام گرفتن پرژه نگریسته می شود مشخص می شود که دلایل این شکست نه به واسته سوء مدیریت یا عدم کفایت انان است و نه به خاطر توانایی مجریان پرژه در براورده ساختن اهداف پرژه بلکه در بسیاری از موارد می توان این گونه نتایج نامطلوب را در سوء تفاهم یا نوعی اختلاف نظر عمده یافت که به شکلی در مراحل اولیه پرژه به دلیل نبود نمونه قابل ازمون و اجرایی آن در لابه لای انبوه مسائل مستتر شده است .
شاید این گونه موارد در بسیاری از جلساتی که قبل از آغاز یک پرژه بین مدیران سازمان و مدیریت IT برگزار می شود و طی ان مباحثی چون زمان انجام گرفتن پرژه تخصیص بوجه و نیروی انسانی مورد نیاز پروژه برسی می شود یک مسئله مهم کمتر مورد توجه مدیران مذکور قرار می گیرد و آن تلاش در جهت رسیده به هدف و درک و تفاهم مشترک است در این صورت پروژه مذکور طی مهلت زمانی مورد نظر بوجه از قبل پیش بینی شده و تعداد نفرات لازم و کافی پایان می یابد اما بع دلایلی که ذکر شده خروجی پروژه و نتیجه ککار برای استفاده کنندگان یا مشتریان آن قابل قبول نیست بنا براین واضح است که سایر اهداف و فاکتور ها به اصطلاح محقق شده پروژه مثل بوجه زمان، مدیریت منابع و امثال ان نیز زیر سئوال می رود . بهترین راهکار هایی که در این گونه موارد توصیه می شود برسی همه جانبه اهداف امکانات و سرویس های نهایی (front end ) محصول پروژه از ابتدای آغاز پرژه است می توان گفت که حتی مطرح شدن اینگونه مسائل در جلسات هماهنگی و هم فکری مدیران سازمان با مدیریت IT مقدم بر سایر مسائلی است که معمولا جزء حیاتی ترین های فاکتور های پرژه به حساب می آیند اما در واقع از درجه اهمیت پایین تری بر خوردارند آنچه امروزه تحت عنوان تحلیل پرژه بر مینای زبان کار بران و استفاده کنندگان یا همان تحلیل مفهومی(conceptual ) مطرح می شود می توان منبع و آغاز مناسبی برای نیل به این مقصود باشد . هر گاه همه دست اندر کاران یک پروژه IT اعم از مجریان و مشتریان آن بتوانند به یک زبان مشترک برای برقراری ارتباط دست یابند ، می توان به برداشت یک سان و عدم اختلاف نظر آنها در محصول نهایی پروژه امید بیشتری داشت . برقراری ارتباط فکری مناسب در تمام مراحل اجرای پروژه مهمترین وظیفه یک مدیر IT است که اغلب اوقات به دلیل مشغله فنی پروژه فراموش می شود .
سلام دوستان
اگه یادتون باشه یکی از دوستان برنامه ای داده بودند که بنویسم البته می خواستند بدونند که من در چه سطحی هستم. من هم برنامه رو می زارم تا ببینید و اشکالاتش رو بگید .
Grogram faktoril;
Var
I,h : integer ;
A:array[1..201] of integer;
Begin
For I := 1 to 201 do
Readln (a[i]);
H : = 0;
For I := 1 to 201 do
H : = a[i] * h ;
Write ( "faktoril =" h );
End.
اگر مشکلی داشت بهم بگید .
خوش باشید.
سلام
یکی از دوستان لطف کردن و یک برنامه ای رو گفتن که بنویسم و تو نوشتن این برنامه یه تاخیری افتاد و نشد به موقع جوابشون رو بدم . اول اینکه من ازشون عذر خواهی می کنم که کمی دیر شد . سعی می کنم تو اولین فرست این کار رو بکنم . و اما سوالی که پرسیدن این بود که (برنامه ای بنویسید که توانایی محاسبه فاکتوریل اعداد 1 تا 201 باشد.) اما در باره این سوال باید بگم که نگفته بودن که باچه برنامه ای براشون بنویسم و من هم سعی میکنم با استفاده از برنامه پاسکال جوابشون رو بدم .
و اما تنها مسئله ای که می مونه اینه که فکر کنم بعضی از دوستان نمی خوان برنامه نویسی کار کنند و یاد بگیرندباز هم می گم من برنامه نویسی رو تازه شروع کردم و می خوام تو این کار موفق بشم و به خاطر این می خوام تو وبلاگم در باره برنامه نویسی بحث کنم و می خوام بیشتر روش کار کنم .
خوش باشید .
سلام دوستان
تو این مدتی که به وبلاگم سر نزدم و واقعا دلم برای وبلاگم تنگ شده بود . بعضی مواقع تنبلی به ادم زور می گه و ادم از بعضی کار هاش می مونه. البته تو این مدت بیکار بیکار نبودم ولی خوب یه مدت از وبلاگم دور بودم . می خوام یه تایپیک برنامه نویسی تو وبلاگم ایجاد کنم که همه استفاده کنن البته خود من برنامه نویسی رو تازه شروع کردم و می خوام پا به پای شما دوستان تو برنامه نویسی پیشرفت کنم . و از شما دوستای خوبم می خوام که اگه در این باره نظر یا پیشنهادی دارید برام یزارید. و این کار رو خیلی زود شروع می کنم .
خوش باشید .
سلام دوستان ، پس از دوندگی بسیار بلاخره تونستم ترم تابستانی بردارم البته با کلی دردسر که خدا نسیب کسی نکنه . نمی دونم چرا کارمندهای دانشگاه دوست دارن ادم رو مثل توپ از این اتاق به اون اتاق شوت کنن . دیروز از صبح ساعت 8 تا ساعت 4 بعد از ظهر با کلی شوت شدنها بلاخره من هم ثبت نام کردم . و امروز هم کلاس داشتم که استاد محترم تشریف نیورده بودن و ما رو کلی الاف کردن . بلاخره بد از چند روز تونستم بیام تو نت وکارهام رو بکنم . البته ثبت نام کردن من به این راحتی که می گم نیست من به خاطر یه نمره که می خواستم ببینم پاس شده یانه کلی از این و اون حرف شنیدم تقریبا نزدیک بود من رو بندازن بیرون خلاصه کلی خنده شده بود . که اخر مسئول رشته با کلی احترام برگشت گفت که برو دیگه نبینمت . من هم چون دیروز خیلی در خدمت ایشون بودم دلم براشون تنگ شده بود که باز امروز رفتم پیششون و باز هم با کلی احترام گفتن که نمره ها نیومده من هم از این همه محبت نمی دونستم چی کار کنم که در جا اب شدم . خلاصه امید وارم که هیچکس بلاهایی بر سر شما دوستان نیاد .
خوش یاشید
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ وقلب کوچیک من .
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست
دوستی مانند سیمان خیسی می مونه که هرچه بیشتر وایستی رفتنت سخت تر خواهد شد.
زندگی عشق است عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست که کنارش باشی عشق آنست که به یادش باشی.